از دست پدر همسر ناراحتم ، شاید نباید باشم !!!!
شاید خیلی حساس شدم.
به همسر گفته بود ببینه هزینه بیمه تکمیلی چقدر میشه ، که مارو بیمه کنه
همسر هم اشتباها متوجه شده بود ، اون مبلغی که بهش گفته بودن واسه یک نفر بوده و اون فکر میکرده شامل سه تاییمون میشه
زنگ میزنه به باباش ، اونم میگه اشکال نداره فقط خودت رو بیمه کن
صبح بعد از اینکه همسر فهمیده بود ، سریع رنگ زد و به من گفت ، دوباره یکساعت بعد تماس گرفت به یه بهانه ای
البته من فهمیدم میخواست ببینه ناراحتم یا نه
وقتی اومد خونه به روش نیاوردم ، اما ناخودآگاه دوست نداشتمباهاش حرف بزنم
انگاری که اونم مقصر بوده.
چند روز دیگه تولد پدرشوهر هستش ، پارسال واسه تبریک زنگ نزده بودیم و کلی هم ناراحت شده بودو به همسر گفته بود
با اینکاری که کرده دوست دارم دوباره حرصش و دربیارم و نگم ، البته اگه خواهرشوهر فضول دهن گشادشو باز نکنه.
درباره این سایت